به بدترین شکل ممکن خسته شدیم!دیروز با ف.ح همزمان رسیدیم دور میدون سرِ قرارمون یکم منتظر شدیم م.ش هم اومد راه افتادیم به طرف مقصدی که دقیق نمیدونستیم کجاس!اولین بارمون نبود که خربازی در میاوردیم اما این دفعه خیلی فرق داشت 12397 تا قدم :| 
نمیدونم از کجا تو مغزمون ثبت شده بود که نمایشگاه خیابون مدرس 46،درصورتی که تو این شهر اصلا مدرس تا 22 بیشتر نیست.
از میدونِ قرارمون تا اونجایی که پیاده رفتیم از سرما لرزیدم|ف.ح به زور سوییشرتم در آورد گفت روی مانتو جلوباز هیچکی سوییشرت نمیپوشه|اخه من اصلا برام مهم نیس فقط پوشیده بودم که سردم نشه[همیشه از نظر استایل داغون بودم].
تا میدون ولیعصر رفتیم!!!اصلا تاحالا گذرم به اونجا نخورده بود!
اوضاع وقتی بدتر و بدتر شد که عابر ها لحظه به لحظه کم میشدن و فقط ما سه تا مونده بودیم،نمیدونم چرا اون موقع از GPS استفاده نکردم،ف.ح هر پسر ریش مشکی رو میدید میگفت چقدر شبیه بابِ و من مدام فحشش میدادم.
دیگه هیچ عابری نبود و خیابون داشت شبیه کمربندی میشد،یه هاپو از کنارمون رد شد،از کنار میدون ولیعصر تا وقتی آژانس گرفتیم و فهمیدیم اصلا مدرس 46 وجود نداره تا وقتی تاکسی مارو دم در نمایشگاه پیاده کرد فیلم گرفتم.
میدونین نمایشگاه کجا بود؟کنار میدون قرارِ مون همونجایی که قرار گذاشته بودیم هم رو ببینیم یعنی نقطه ی شروع.

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها